طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

شمارهٔ ۱۷

۱

از غم لیلی به وادی گرچه مجنون می‌گریست

گر رموز عشق دانی لیلی افزون می‌گریست

۲

رفته در محفل سخن از آتشین‌رویی که دوش

شمع را دیدم که از اندازه بیرون می‌گریست

۳

خون ز چشم آشنا می‌ریخت در بزم وصال

وای بر بیگانه کآنجا آشنا خون می‌گریست

۴

آه دردآلود را در دل نهفتم شام هجر

آسمان از بس که از بیم شبیخون می‌گریست

۵

دیده خونبار ما بود آنکه در محفل طبیب

هر زمان در حسرت آن لعل میگون می‌گریست

تصاویر و صوت

دیوان طبیب اصفهانی (به انضمام رساله ای در شرح حال و زمان شاعر) به تصحیح مجتبی برزآبادی فراهانی - طبیب اصفهانی - تصویر ۸۷

نظرات