
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۲۴
۱
برگیر مهر از آنکه بکام دل تو نیست
برکن دل از کسی که دلش مایل تو نیست
۲
تا چند گوئیم که بخوبان مبند دل
ناصح ترا چکار؟ دل من، دل تو نیست!
۳
دادی نویدِ وصلم و خرسند نیستم
با یکدگر یکی چو زبان و دل تو نیست
۴
ره در دلش که سخت تر از سنگ خاره است
ای دیده غیر گریهی بی حاصل تو نیست
۵
گفتی که نیست جای، کسی را بمحفلم
غیر از طبیب، جای که در محفل تو نیست؟
نظرات