طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

شمارهٔ ۳۱

۱

رفتم و برگشتنم دیگر بکوی یار نیست

رفتنم از کوی او این بار چون هر بار نیست

۲

گر روم کمتر بکویش به که در کویش مرا

باعث خواری بجز آمد شد بسیار نیست

۳

ریخت از گلبن گل و افغان که ما را باغبان

رخصت نظاره داد اکنون که گل دربار نیست

۴

مشت خاکی کز پس عهدی فشاندی بر سرم

می شناسم ای صبا، از آستان یار نیست

۵

ای خوش آن شوقی که هر کس حلقه ای بر در زند

درگمان افتم که آمد یار و دانم یار نیست

۶

آه ازین حسرت که از بیداد درد دل طبیب

شکوه ها دارم نهان و جرأت اظهار نیست

تصاویر و صوت

دیوان طبیب اصفهانی (به انضمام رساله ای در شرح حال و زمان شاعر) به تصحیح مجتبی برزآبادی فراهانی - طبیب اصفهانی - تصویر ۹۴

نظرات