
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۳۴
۱
چون رحمتت فزاید بر عذرخواهی ای دوست
عذر گناه خواهم با بیگناهی ای دوست
۲
خواندی در آستانت روزی گدای خویشم
زان روز ننگم آید از پادشاهی ای دوست
۳
دریا همه گرفتم ساحل شودچه حاصل
اکنون که گشت ما را کشتی تباهی ای دوست
۴
تابنده اختری کو، کز پرتوی درآرد
تاریک شام ما را از این سیاهی ای دوست
۵
وقتست کز تو خواهم داد غرور حسنت
ترسم که مانع آید از دادخواهی ای دوست
۶
بیتو طبیب خسته از بس فغان و زاری
آهش به مه رسیده اشکش به ماهی ای دوست
تصاویر و صوت

نظرات