
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۳۵
۱
کسی راه غمش را سر نبردست
ازین خونخواره ره جان درنبردست
۲
چه دامست این که یک فرخنده طایر
برون زین دام بال و پر نبردست
۳
بجز من کاورم دین و دلت پیش
کسی کالا بغارتگر نبردست
۴
هلاک همت آن تشنه کامم
که نام چشمه کوثر نبردست
۵
چگویم از گرفتاری به مرغی
که هرگز سر بزیر پر نبردست
۶
کسی از روز ما آگاهیش نیست
که در هجران شبی را سر نبردست
۷
طبیب از عشق با آنکس چگویم
کزین می بهره یک ساغر نبردست
نظرات