طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

شمارهٔ ۴۰

۱

ما وشکن دامی و فریاد و دگر هیچ

فریاد زبی رحمی صیاد و دگر هیچ

۲

صیاد جفا پیشه اسیران قفس را

ایکاش دهد رخصت فریاد و دگر هیچ

۳

در خلوت دل پرده نشین نیست بجز تو

آسوده در ین پرده پریزاد و دگر هیچ

۴

از خاطر مجنون مطلب جز غم لیلی

شیرین بود اندیشه فرهاد و دگر هیچ

۵

غم ماند و دل از جلوه حسن تو ز جا رفت

این سیل برد خانه ز بنیاد و دگر هیچ

۶

ای آنکه ز خونین جگرانت خبری نیست

تا کی کنی از بلهوسان یاد و دگر هیچ

۷

زان گه که طبیب انجمن افروز نشاطست

مائیم و همین خاطر ناشاد و دگر هیچ

تصاویر و صوت

نظرات