طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

شمارهٔ ۵۳

۱

از خشم و کین نگاه تو کارم بجان رسد

گرنه تلافیی زنگاه نهان رسد

۲

کم کن جفا که پیش تو حرف شکایتم

ترسم که رفته رفته زدل بر زبان رسد

۳

در قتل ما که حسریتان شهادتیم

تأخیری می کنید مبادا امان رسد

۴

کامی ندیده ایم از آن کو، روامباد

با دامن تهی کسی از گلستان رسد

۵

لطفی، که هیچ کم ز تو ای چشمه حیات

ناید ز قطره ای که بلب تشنگان رسد

۶

منشین زره طبیب که باید بکوی عشق

ما را سر نیاز بر آن آستان رسد

تصاویر و صوت

نظرات