
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۶
۱
از هجر بت یگانه ما
خون می چکد از ترانه ما
۲
بر خاست ز آسیای افلاک
افغان زشکست دانه ما
۳
افتاده زمین خراب و بیخود
از ناله عاشقانه ما
۴
در بحر وجود همچو گوهر
با خود بود آب و دانه ما
۵
وارسته ز خود شدیم و گردید
اوج فلک آشیانه ما
۶
صد طعنه زند به لاله و گل
خار و خس آشیانه ما
۷
از دولت عشق پادشاهیم
غم لشکر و دل خزانه ما
۸
خارای غم و حریر محنت
فرشست در آستانه ما
۹
بر خویش طبیب پیچد افلاک
از خنده بیخودانه ما
تصاویر و صوت

نظرات