
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۶۸
۱
گفتی که با دلت غم هجران چه میکند
باد خزان ببین به گلستان چه میکند
۲
منعم کنی ز گریه خونین و با دلم
آگه نیی که کاوش مژگان چه میکند
۳
از دامن وصال تو دستی که کوته است
ای وای اگر رسد به گریبان چه میکند
۴
آن بلبلی که کنج غمی همچو دام یافت
این یک دُو روزه سِیرِ گلستان چه میکند
۵
دامنکشان چو بگذری از خاک کشتگان
نظاره کن که خون شهیدان چه میکند
۶
سیمینتنی که خنده زند بر صفای صبح
در حیرتم که گل به گریبان چه میکند
۷
تا کی طبیب تهمت نظاره میکشی
با حسن یار دیده حیران چه میکند
نظرات
سیدمحمد جهانشاهی