
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۶۹
۱
گو روزگار هرچه تواند به ما کند
ما و تو را مباد که از هم جدا کند
۲
مرغ شکسته بالم و صیاد بیوفا
ترسم به این بهانه ز دامم رها کند
۳
آزار ما بسست، که خود را بخون کشد
کاوش کسی که با دل مجروح ما کند
۴
گستاخ می وزد بحریم چمن رواست
گر عندلیب شکوه زباد صبا کند
۵
در هجر اگر طبیب شبی روز کرده ای
دانی شب فراق به روزم چهها کند
تصاویر و صوت

نظرات