
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۷۶
۱
فریاد من به چرخ نه هردم نمیرسد
عیسیدمی چه سود به دردم نمیرسد
۲
دردم ز کار برد ازین پس ز من مرنج
گر نالهام به گوش تو هردم نمیرسد
۳
تا در ره تو خاک شدم مشک ناب را
گر توتیا کنند به گردم نمیرسد
۴
هرچند تندسِیر بود سیل نوبهار
اما به اشک بادیه گردم نمیرسد
۵
دیدم شکسته رنگی گلهای این چمن
رنگ گلی به گونه زردم نمیرسد
۶
شادم که هست گرچه بسی دردمند عشق
درد کسی طبیب به دردم نمیرسد
نظرات