طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

شمارهٔ ۷۸

۱

مرغی که بکوی تو ز پرواز نشیند

از جور تو هر چند رمد باز نشیند

۲

شد یار و درآمد ز درم غیر و روانیست

جغد آید و در منزل شهباز نشیند

۳

مرغ دل ما از قفس سینه پریده است

تا بر لب بام که ز پرواز نشیند

۴

دیرند اسیران تو ناکام بدامت

رحمست بصیدی که ز آغاز نشیند

۵

شد شمع بسی کشته و آتشکده خاموش

کی آتش ما سوختگان باز نشیند

۶

تا چند طبیب از غم بیگانه پریشان

وقتست که در انجمن راز نشیند

تصاویر و صوت

نظرات