
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۹۱
۱
ز پا فتادم و رویم بمنزلست هنوز
شکست کشتی و چشمم بساحلست هنوز
۲
چه حالتست ندانم که بارها از دل
شدم خراب و مرا کار با دلست هنوز
۳
ادب نهشت دریغا که بر زبان آرم
شکایتی که مرا از تو در دلست هنوز
۴
زالتفات نهانش بدیگران پیداست
که از تغافلم آن شوخ غافلست هنوز
۵
زگریه باز چه داری طبیب روز وداع
مرا که دیده به دنبال محملست هنوز
نظرات