
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۱۳
۱
میرود از خویش دل چون دیده حیران میشود
ای خوش آن عاشق که محو روی جانان میشود
۲
دور از انصافست از بهر دعا برداشتن
آشنا دستی که با چاک گریبان میشود
نظرات