ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۱۰ - منصب شاهانه

۱

قدمی رنجه کن ای دوست! به کاشانه ما

ساز آباد ز خود کلبه ویرانه ما

۲

می و معشوقه و مطرب همه یکجا جمعند

چشم بد دور از این مجلس رندانه ما

۳

پای از سر نشناسیم حریفان مددی

ساقی این می زکجا ریخت به پیمانه ما

۴

شحنه شهر که از مست کشد پوست ز تن

گو بیا و بشنو نعره مستانه ما

۵

ترک مسجد کنی از زاهد پشمینه قبا

گر گذارد فتد از کوچهٔ میخانه ما

۶

به حقیقت نتوان دید جمال بت ما

چشم زاهد که بود تنگ تر از خانه ما

۷

دل به زنجیر سر زلف نگاری ست به بند

عاقلان را چه خبر از دل دیوانه ما

۸

ما گدایان در خانهٔ شاه نجفیم

هر کسی را نرسد منصب شاهانه ما

تصاویر و صوت

نظرات