
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۱۱ - آهسته رو
۱
در راه عاشقی ست مرا استوار پا
از جان نهاده ام به چنین رهگذار، پا
۲
ای پادشاه حسن که خوبان ز جان نهند
بر آستانه ات ز پی افتخار، پا
۳
بر خاک آستان تو پایم کجا رسد
باشد اگر به پیکر من صد هزار، پا
۴
دستم در آستین شده از خون دل نگار
تا دیده ام زرنگ حنایت نگار، پا
۵
خیزم به پای بوسی ات از حجره مزار
روزی اگر نهی تو مرا بر مزار، پا
۶
خاری به پای توست ز مژگان چشم من
آهسته رو که تا منهی روی خار، پا
۷
با پای خود شکار، درآید تو را به بند
بگذار ار به دشت، به عزم شکار، پا
۸
در راه انتظار تو شد خسته پای من
از بس فشرده ام به ره انتظار، پا
۹
حیف است پای خویش گذاری تو بر زمین
جانا! بیا به دیدهٔ «ترکی» گذار، پا
نظرات