
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۱۲۴ - بهای بوسه
۱
گر بدین سان کنی تو جلوه گری
دل خلقی به جلوه ای ببری
۲
پرده از رخ اگر براندازی
پردهٔ صبر عاشقان بدری
۳
مادر روزگار کی زاید؟
بعد از این چون تو نازنین پسری
۴
نیست چیزی عزیزتر از چشم
تو زچشمان من عزیزتری
۵
نمک عشق تو کند کورم
گر گزینم به جای تو دگری
۶
به تنم جان رفته باز آید
بر مزارم اگر کنی گذری
۷
نظری کن به سوی من که بری
زنگ غم از دلم به یک نظری
۸
آه سوزنده تر از آتش من
نکند در تو گل بدن اثری
۹
پرسشی کن ز چشم بیمارت
اگر از حال من تو بی خبری
۱۰
جان «ترکی» بهای بوسهٔ توست
گرچه باشد بهای مختصری
نظرات