
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۱۳ - قرص خورشید
۱
نگار شوخ شنگ سر و بالا
چرا؟ دایم به کین استی تو با ما
۲
رخ است این،یا قمر، یا قرص خورشید
قد است این، یاالف، یا نخل خرما
۳
ریاض خرمی از پای تا فرق
بهشت عالمی، از فرق تا پا
۴
رخت خلد و دهانت حوض کوثر
لبت تسنیم و قدت شاخ طوبا
۵
چسان پوشم من از رخسار تو چشم
نپوشد چشم از خورشید، حربا
۶
گرم خواهی رها سازی تو از بند
گره از طرهٔ پرتاب بگشا
۷
کسان گویند دل بردار از وی
من وبرداشتن دل از تو، حاشا
۸
کجا دوری کند مجنون ز لیلی؟
کجا دل بر کند وامق ز عذرا؟
۹
دل از لعل تو «ترکی» بر ندارد
مگس هرگز نگوید ترک حلوا
نظرات