
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۱۳۰ - منزل عشق
۱
رویی چگونه رویی، روشن چو ماهتابی
مویی چگونه مویی، صد نافه مشک نابی
۲
ابرو کمان رستم، گیسو کمند سهراب
مژگان ز دل نشینی تیر فراسیابی
۳
رخسارت از سپیدی، مانند سینهٔ باز
گیسویت از سیاهی، همچون پر غرابی
۴
از خط و خال گیسو، مطلوب خاص و عامی
وز قد و چشم و ابرو، محبوب شیخ و شابی
۵
در لعل آبدارت، آب بقاست پنهان
دریاب تشنگان را گر می کنی ثوابی
۶
ای پادشاه خوبان! با من چرا چنینی
در پاسخ سؤالم کی می دهی جوابی؟
۷
زین بیش می نمودی، با من عتاب و نازی
و اینک نمی نمایی نه ناز و نه عتابی
۸
مست است ترک چشمت، خنجر به کف ز مژگان
تا فتنه ای نسازد کی می رود به خوابی؟
۹
گر در حضور هستی، ور در غیاب هستی
چون جسم در حضوری، چون روح در غیابی
۱۰
چندی ست کز فراغت، شب ها ز غصه تا صبح
خوابم نرفته در چشم، چشمم ندیده خوابی
۱۱
«ترکی» ز منزل عشق، منزل مکن فراتر
با عشق همسفر باش، تا کام دل بیابی
نظرات