ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۱۳۱ - بهشت جهان

۱

هزار مرتبه گفتی که از غمم برهانی

در انتظار نشاندی مرا به چرب زبانی

۲

خطا نمودم از اول، که دل به عشق تو بستم

خطایم این که منم سال خورده و تو جوانی

۳

کس این جمال ندارد، مگر تو حور بهشتی؟

کس این خرام ندارد، مگر تو سرو روانی

۴

ز جنس آدمیان کس ندارد این قد و قامت

تو سرو قد ملکی، یا ز فرقهٔ پریانی

۵

اگر ملک نه ای از چیست با بشر ننشینی؟

وگر پری نه ای از چشم من چرا تو نهانی؟

۶

رخت بهشت و، قدت طوبی و، دهان تو کوثر

ز فرق تا به قدم دلبرا! بهشت جهانی

۷

سری به صحبت بیچارگان فرود نیاری

مگر ز نسل سلاطینی و شهی ز شهانی

۸

ز بس که تند گذر می کنی تو از نظر من

عجب نباشد اگر گویمت که برق یمانی

۹

ز تیر غمزهٔ تو جان کجا برم به سلامت

ز بس که سست وفایی، ز بس که سخت کمانی

۱۰

ز آستان تو «ترکی» گمان مکن که کشد پا

گرش به لطف بخوانی، ورش به قهر برآنی

تصاویر و صوت

نظرات