ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۱۳۶ - اختر رخشنده

۱

ای خاک سر کویت، کحل الصبر عاشق!

از چیست نمی پرسی، از کس خبر عاشق

۲

سر در قدمت بازد، جان پیشکشت سازد

از لطف اگر آیی، روزی ببر عاشق

۳

پا از سر کوی تو، هرگز نکشد بالله

گر خار مغیلان است، در رهگذر عاشق

۴

بر روی تو در گلزار، ای گلبن رعنایی

گلها همه چون خار است، پیش نظر عاشق

۵

بی نور جمال تو، ای اختر رخشنده!

پیوسته بود یکسان، شام و سحر عاشق

۶

در باغ جهان تا راست، شد قامت دلجویت

از حسرت بالایت، خم شد کمر عاشق

۷

شبها ز غمت تا صبح، چون سیل که از کهسار

خونابه بود جاری، از چشم تر عاشق

۸

ز ابروی کمان آسات گر تیر همه بارد

جز سینه پر حسرت، نبود سپر عاشق

۹

خصمش بود ار رستم، از خصم ندارد غم

تا سایهٔ تو جانا! باشد به سر عاشق

۱۰

«ترکی» ز سر کویت، گر بار سفر بندد

کو غیر پشیمانی، زاد سفر عاشق

تصاویر و صوت

نظرات