ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۱۴ - ترک عشقبازی

۱

زاهد چرا؟ همی شکنی ساغر مرا

ساغر مرا به کف نه و بشکن سر مرا

۲

خونم چو آب ریز، ز خنجر به روی خاک

از شیشه ام مریز، می احمر مرا

۳

من مرغ آبیم ز چه منعم کنی ز آب

وانگاه بشکنی ز چه بال و پر مرا؟

۴

چندی ست در و بال فتاده است اخترم

می،آورد برون ز وبال اختر مرا

۵

پندم همی دهی که ز دلبر بگیر دل

این پند را به گوش بخوان دلبر مرا

۶

من ترک عشق بازی و ساغر نمی کنم

سوزی هزاربار اگر پیکر مرا

۷

من گر بدم به زعم تو یا خوب زاهدا!

ایزد نموده خلق چنین گوهر مرا

۸

خواهی اگر حلال ببینی بیا ببین

جسم ضعیف خم شدهٔ لاغر مرا

۹

طوفان نوح در نظرت جلوه گر شود

بینی اگر به خواب، دو چشم تر مرا

۱۰

«ترکی» اگر به جانب میخانه بگذری

همراه خود ببر ز کرم دفتر مرا

تصاویر و صوت

نظرات