
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۱۷ - کوی حبیب
۱
دلشده گانیم ما، بر سر کوی حبیب
باک نداریم ما یک سر مو، از رقیب
۲
درد دل عاشقان به نشود از دوا
درد سر ما مده بیش از این ای طبیب!
۳
داروی درد دل عاشق بیچاره نیست
جز لب عناب گون یا، زنخ همچو سیب
۴
سرو ز رشک قدت مانده فرو پا به گل
ماه ز شرم رخت گشته نهان در حجیب
۵
ساخته پا بستم آن گیسوی همچون کمند
برده دل از دستم آن نرگس جادو فریب
۶
بس دل صید افکنان زیر کمند آوری
گر تو به عزم شکار پای نهی در رکیب
۷
جان و دل خویش را برخی قاصد کنم
گر ز سر کوی تو سوی من آرد کتیب
۸
خواهش «ترکی» بود از لب تو بوسهای
نیست تو را آن کرم، نیست مرا این نصیب
نظرات