
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۲۹ - حلقهٔ رکاب
۱
رویت ای صنم! ماه نخشب است
جنتت رخ و، کوثرت لب است
۲
زلف بر رخت دیدم ای صنم!
گفتم این قمر، وان چه عقرب است
۳
دل ببر مرا، میتپد مدام
دارویش تو را سیب غبغب است
۴
از جدایی ات روز و شب مرا
ورد یا خدا، ذکر یا رب است
۵
مرگ من تو را، عین مقصد است
وصل تو مرا، اصل مطلب است
۶
از فراق تو روز تا به شام
شام من دراز، روز من شب است
۷
ساغرم ز می، دیده ام ز خون
آن بود تهی، وین لبالب است
۸
دیده ام تو راست حلقهٔ رکاب
ابرویم تو را نعل مرکب است
۹
کوکبم زبون، طالعم نگون
این چه طالعی ست، وین چه کوکب است؟
۱۰
«ترکی» حزین، از جدائیت
مونس اش غم و، همدمش تب است
نظرات