
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۳۴ - آه سحرگاه
۱
آنکه هر شب به فلک، شعله کشد آه من است
و آنکه با درد بسازد، دل آگاه من است
۲
آنکه غافل نشود یکدمی از من، شب و روز
گریهٔ نیم شب و آه سحرگاه من است
۳
گر ز خط آینهٔ روی تو ز نگار گرفت
عجبی نیست که این از اثر آه من است
۴
سفر کوی خرابات، مرا در پیش است
همت پیر مغان، بدرقهٔ راه من است
۵
دوش با یار کسی شکوه ز «ترکی» می کرد
گفت خاموش، که او بندهٔ درگاه من است
نظرات