ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۳۷ - گل بیخار

۱

چون گل رویت گل گلزار گویی هست، نیست

چون قدت سروی به این رفتار گویی هست، نیست

۲

گر دمیده سبزهٔ خط گرد رویت غم مدار

در گلستان یک گل بی خار گویی هست، نیست

۳

همچو من غمدیده از عشق تو گویی نیست، هست

لیک چون من با غم بسیار گویی هست، نیست

۴

عاشق بیچاره را دشوارتر در نزد یار

هیچ چیز از صحبت اغیارگویی هست، نیست

۵

ساقی مجلس از آن دستی که می در جام ریخت

زاهل مجلس یک نفر هوشیار گویی هست، نیست

۶

نوخطان سبزه در خوابند گویا در چمن

غیر نرگس دیده بیدار گویی هست، نیست

۷

در جهان گویا برای دفع هم و رفع غم

هیچ چیز از خواندن اشعارگویی هست، نیست

۸

کس چو «ترکی» در جهان شوریده از عشق بتان

خوار و رسوا بر سر بازارگویی هست، نیست

تصاویر و صوت

نظرات