
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۵۰ - لعل گهربار
۱
آن یار دل آرا که بلای دل ما شد
ایا زکجا آمد و دیگر به کجا شد؟
۲
خون شد دلم از حسرت یاقوت لبانش
روزم چو شب از فرقت آن زلف دو تا شد
۳
سیمین بدنش دیده ام از چاک گریبان
از غصه مرا پیرهن صبر، قبا شد
۴
ده بوسه طلب کردمش از لعل گهربار
صد ناز و ادا کرد و،به یک بوسه رضا شد
۵
ز نار سر زلفش، در این دم پیری
انار میانم شد و الحق چه بجا شد
۶
در عشق نگاری، به یم عاطفه «ترکی»
رسوا شد و، شیدا شد و، انگشت نما شد
نظرات