
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۵۴ - یک اشاره
۱
عشق بازی مرا، هوس باشد
تا دو روزیم دست رس باشد
۲
عمر بی عشق، جمله محنت بود
راحت من، ازین سپس باشد
۳
دل چسان برکنم من از لب یار
که عاشق انگبین، مگس باشد
۴
ساربانا! شتر مران شاید
بار افتاده ای ز پس باشد
۵
کاروان باز مانده را در راه
گوش، پیوسته بر جرس باشد
۶
باغبان از درخت، کی چیند؟
میوه ای را که نیم رس باشد
۷
رشته در پای مرغ رام خطاست
خاصه مرغی که در قفس باشد
۸
دوزد کز جان خود بشوید دست
کی به دل خوفش از عسس باشد؟
۹
از غمت مردم و نپرسیدی
کاین به غم مبتلا، چه کس باشد
۱۰
کشتن من به تیغ، حاجت نیست
ز ابرویت یک اشاره بس باشد
۱۱
دو جهان پیش گندم خالت
پیش من، کم ز یک عدس باشد
۱۲
ترک خوبان نمی کند «ترکی»
تا مرا آخرین نفس باشد
نظرات