
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۵۸ - نسیم بهشت
۱
رخت چو ماه دو پنج و چهار را ماند
سواد زلف تو شبهای تار را ماند
۲
به گرد عارض و، پشت لب تو سبزه و خط
کنار آب بقا سبزه زار را ماند
۳
دهان چو حقهٔ یاقوت و، عقد دندانت
میان حقه، در شاهسوار را ماند
۴
نسیم کوی تو گویا بود نسیم بهشت
شمیم موی تو مشک تتار را ماند
۵
ز حادثات شد ایمن، هر آن که دل به تو داد
از آنکه مهر تو رویین حصار را ماند
۶
به گاه جود و سخاوت، کف در افشانت
ز درفشانی، ابر بهار را ماند
۷
حدیث خلق خوشت چون رقم کند «ترکی»
صریر خامه اش آوازه تار را ماند
نظرات