ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۶۴ - آب جنت

۱

ای پیکرت لطیف تر از مخمل و حریر!

زلفت شکسته رونق خوشبویی عبیر

۲

قدت چو نخل طوبی و، لعلت چو سلسبیل

با آب جنت است تو گویی گلت خمیر

۳

از بس که خوش ادایی و، شیرین تکلمی

پرورده دایه ات مگر از شهد، جای شیر

۴

از آن زمان که گندم خال تو دیده ام

بر دیده ام جهان شده کمتر ز یک شعیر

۵

مویم شده سپید، ز هجر تو همچو برف

روزم شده سیاه، ز هجر تو همچو قیر

۶

دل برنگیرم از تو، گرم می کشی به تیغ

روبر نتابم از تو، گم می زنی به تیر

۷

«ترکی» به کوی توست فقیری، ستم کشی

یک روز پرسشی ننموده ای از این فقیر

تصاویر و صوت

نظرات