ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۶۶ - مرغ موسیقار

۱

یار بی پرده شد سوی بازار

شاد باشید یا الو الابصار

۲

او به صد ناز می رود تنها

دل خلق از پیش قطار، قطار

۳

چشم مستش به خواب، شب تا صبح

وز غمش، چشم عاشقان بیدار

۴

من بیچاره از غمش شب و روز

در فغانم چو مرغ موسیقار

۵

صید دل ها تمام در شهر است

او به صحرا همی رود به شکار

۶

ای که با دوست همدمی شب و روز!

تو چه دانی، عداوت اغیار

۷

ترک عادت کجا کند دشمن

تا نکوبی سرش به سنگ، چو مار

۸

ترک چشمش عدوی «ترکی» شد

زینهار از چنین عدو، زنهار

تصاویر و صوت

نظرات