
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۸۰ - قبلهٔ ابرو
۱
به زیر زلف تو رخشنده چهرهٔ مطبوع
چنان بود که به شب، آفتاب کرده طلوع
۲
به پیش قبلهٔ ابروت، آن سیه گون زلف
چو قنبر است که خم گشته از برای رکوع
۳
از این سپس به پریشانی سر زلفت
به هیچ کس نتوان دید خاطر مجموع
۴
اگر به چشم پر آبم نظر کنی دانی
که فرق هاست ز دریای ژرف تا مینوع
۵
به من که رند قدح نوش و مستم ای زاهد!
ز جام باده سخن گو، نه از اصول و فروع
۶
بر آستان تو اغیار راست اذن دخول
محب خاص تو «ترکی» چرا؟ بود ممنوع
نظرات