
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۸۲ - برق آه
۱
جانا!مکش به قتل من بی گناه تیغ
بر قتل بی گنه، نکشد پادشاه تیغ
۲
آلوده تیغت ارشود ازخون بی گناه
آن بی گناه را شود آخر گواه تیغ
۳
باشد نگاه تیز تو از تیغ تیزتر
هر دم زنی به پیکرم از هر نگاه تیغ
۴
جان می کنم سپر به دم تیغ تیز تو
دانم اگر زنی به من بی پناه تیغ
۵
ترسم چو آوری تو زبالا به زیر تیغ
از برق آه من شکند نیم راه تیغ
۶
تیغت شکافت کوه و، تن من چو برگ کاه
جانا! عبث مزن تو به این برگ کاه تیغ
۷
اول مرا بخوان و بکش تیغ از میان
ترسم به دیگری زنی از اشتباه تیغ
۸
امشب لبم ز لعل لبت کی جدا شود
تا آفتاب بر نکشد صبحگاه تیغ
۹
«ترکی» به دادخواهی اگر آیدت به پیش
ای پادشه! مکش به رخ دادخواه تیغ
نظرات