
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۸۴ - شام فراق
۱
اگر به دست من افتد شبی زمام فراق
کنم ز صفحهٔ ایام، پاک نام فراق
۲
فراق اگر به کفم اوفتد به نیروی صبر
ببین چگونه بهم بشکنم عظام فراق
۳
گمان مبر که زمستی دگر به هوش آیم
از آن شراب که نوشیده ام زجام فراق
۴
صباح کردهٔ شام وصال، کی داند
که ما صباح چسان کرده ایم شام فراق
۵
نچیده دانهٔ کشت وصال را«ترکی»
فلک فکند مرا عاقبت به دام فراق
نظرات