
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۹ - زمان وصال
۱
دیشب به ماه روی تو دیدم حلال را
منت خدای لم یزل لا یزال را
۲
بگشا گره ز بند نقاب و به ماه گو
کاینک ببین جمالم و منما جمال را
۳
گر باغبان، به قامت دلجوت بنگرد
دیگر کنار جو، ننشاند نهال را
۴
زین سان که طرهٔ تو دلم را گرفته است
صیاد با کمند نگیرد غزال را
۵
هر ساعتم ز لعل لبت دل همی کشد
چون تشنه ای که بیند آب زلال را
۶
در آرزوی وصل تو شد خسته پنجه ام
از بس شمرد روز و شب و ماه و سال را
۷
«ترکی» به درد هجر تو گردید مبتلا
نشناخت چون که قدر زمان وصال را
نظرات