ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۹۱ - کشتی امید

۱

بیا ای ساقی شیرین شمایل!

به جامی می، غمم بزدای از دل

۲

بده جامی از آن راح رحیقم

که از خاطر کند اندوه زایل

۳

مرا باشد تنی لاغرتر از مو

چه سازد باغمی چون کوه بازل

۴

ز بس بار غمم بر دل نشسته

بجنبد ناقه ام در زیر محمل

۵

غم یارم چنان از پا فکنده است

که نتوانم برون آمد ز منزل

۶

به صد حسرت سفر کرد از برم یار

تحمل از فراقش هست مشکل

۷

به امیدی که آید از سفر باز

دو گوشم هست بر صوت جلاجل

۸

دریغا کشتی امید «ترکی»

به گرداب غمش بنشست در گل

تصاویر و صوت

نظرات