ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۹۹ - سوز تب عشق

۱

ساقی بده امروز یکی جام شرابم

از جام شرابی بکن امروز خرابم

۲

از آن می ناب که تو را هست به کوزه

من تشنهٔ یک جرعه ای از آن می نابم

۳

از یاد نخواهد شدنم آخر پیری

آن باده که دادی تو در ایام شبابم

۴

نازت بکشم بهر یکی جام شرابی

صد بار اگر ناز نمایی و عتابم

۵

از غصه شب و روز به چشمم نرود خواب

لطفی کن و جامی ده از آن داروی خوابم

۶

گویند کسان لازم می، چنگ و رباب است

گر می، تو دهی گو نبود چنگ و ربابم

۷

از سوز تب عشق و، ز سیلاب سرشکم

هم سوخته از آتش و، هم غرقه در آبم

۸

تا چند عقابم کنی از جرعه ای از می

می در قدحم ریز و، مترسان ز عقابم

۹

شک نیست که غفار ذنوب است خداوند

«ترکی» تو مترسان عبث از روز حسابم

۱۰

من دانم و آن کس که مرا خلق نموده است

یا عفو کند یا که کند زجر و عذابم

تصاویر و صوت

نظرات