
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۳۸ - گوهر اشک
۱
رسید موسم ماتم که گریه ساز کنید
فغان و ناله به سبط شه حجاز کنید
۲
شهید کرب و بلا، بی کفن فتاده به خاک
ز اشک غسل دهیدش، بر او نماز کنید
۳
بپا کنید چو بزم عزای شاه شهید
ز دیده ها رگ سیل سرشک، باز کنید
۴
هر آن کسی که به ماتم سرای او نگریست
از او که اهل بکا نیست احتراز کنید
۵
به خون خضاب بود گیسوی علی اکبر
ز آه و ناله بر او قصه را دراز کنید
۶
چو سرو قامت عباس اوفتاده ز پا
نظر دریغ از این پس، به سرو ناز کنید
۷
ز حالت اسرا آگهی اگر خواهید
دمی خیال شترهای بی جهاز کنید
۸
سکینه طفل یتیم حسین آزرده است
نوازش دل آن طفل دلنواز کنید
۹
ز دیده گوهر اشکی به چهره افشانید
به صد نیاز، به کرب و بلا نیاز کنید
۱۰
کنید یاد به رحمت روان «ترکی» را
چو عزم خواندن این نظم جانگداز کنید
نظرات