
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۵۵ - اهل حرم
۱
شاهی که بود آینهٔ حسن ذوالجلال
صاحب عزای اوست خداوند لایزال
۲
درکربلا ز خنجر بیداد، شد قتیل
صد پاره اوفتاد تنش در صف قتال
۳
شمر از قفا برید سرش را ولی نریخت
یک جرعه آب، بر لبش از چشمهٔ زلال
۴
جسمی که بود زینت آغوش مصطفی
شد از سم ستور، در آن دشت پایمال
۵
در داغداشت عشق، ز جور حرامیان
گردید یا رب از چه سبب خون او حلال
۶
آتش ز راه کین، به سراپرده اش زدند
آنان که بوده اند ستمکار و بدسگال
۷
اهل حرم شدند گریزان ز هر طرف
زن های سال خورده و، طفلان خردسال
۸
در آن میان سکینه مظلومه دخترش
پیوسته بود وا ابتایش زبان حال
۹
«ترکی» حدیث شاه شهید و شهادتش
تا روز رستخیز، نخواهد شد از خیال
نظرات