ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۶۸ - نخل قامت

۱

به نجف گذر کن ایا صبا تو زکربلا ز ره وفا

به علی بگو که شهید شد پسر عزیز تو از جفا

۲

تو شه سریر فتوتی، در بحر جود و مروتی

ز نجف بیا تو به کربلا به حسین خود نظری نما

۳

لب خشک و دیدهٔ پر زنم، نظرش بود به سوی حرم

که ز تیغ قاتل سنگ دل، سر او بریده شد از قفا

۴

شده نخل قامت او نگون، رخ او ز خون شده لاله گون

تن او فتاده به بحر خون، سر او به ناوک نیزه ها

۵

تن نازپرور اکبرش ، شده چاک چاک برابرش

ز بدن دو دست برادرش، شده از جفای خسان جدا

۶

ز جفا سکینه یتیم شد، دل او ز غصه دو نیم شد

به دیار غم چو مقیم شد، به فغان کشید ز دل نوا

۷

تو به بزم شام کن گذر، بنما به طشت طلا نظر

بنگر تو چوب یزید را به لب حسین خود آشنا

۸

به خدا که «ترکی» خسته دل،به عزای سبط نبی مدام

نه عجب که خون جگر چکد ز دو دیده اش به غم و عزا

تصاویر و صوت

نظرات