
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۸۸ - مرغان چمن
۱
«چگونه بنگرم صحن چمن را
که افسردند یاس ویاسمن را»
۲
ز من باد صبا از راه یاری
رسان پیغام مرغان چمن را
۳
بگو در کربلا در خون کشیدند
نهال سنبل و، سرو سمن را
۴
چمن از بلبلان،گردید خالی
گلستان شد مکان، زاغ و زغن را
۵
بگو آبش نداده سر بریدند
حسین آن شاه بی غسل و کفن را
۶
بگو جسم حسین افتاده بر خاک
بگو کشتند طفلان حسن را
۷
بگو زینب شد از شهر و وطن دور
چسان یادآورم شهر و وطن را
۸
به خون آغشته شد چون جسم قاسم
نبویم بعد از این مشک ختن را
۹
گذر کردی اگر بر نعش اکبر
به گو آن یوسف گل پیرهن را
۱۰
که از داغ تو«ترکی» همچو یعقوب
گرفته گوشهٔ بیت الحزن را
نظرات