
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۹۳ - داغ لاله ها
۱
« چو لاله بین، دل پر درد و داغ، زینب را
دمی بگیر تو مادر، سراغ، زینب را»
۲
به باغ کرب و بلا یافت تا که ره گلچین
اثر نماند زگل ها به باغ، زینب را
۳
از آن زمان که لب خشک کشته شد پسرت
کسی ندیده دگرتر دماغ، زینب را
۴
به قدر آنکه بگرید به قتلگاه حسین
ز جور خصم، نبودی فراق، زینب را
۵
به شام تار خرابه به شام بود شبی
سر حسین تو شمع و چراغ، زینب را
۶
یزید مست شراب و، به طشت راس حسین
ولی زخون جگر، پر ایاغ، زینب را
۷
چو شمع سوختم از داغ لاله ها و فلک
نهاده داغ به بالای داغ، زینب را
۸
رسالت غم خود را به مادرش «ترکی»
نبود چاره به غیر از بلاغ، زینب را
نظرات