ترکی شیرازی

ترکی شیرازی

شمارهٔ ۹۹ - درد اشتیاق

۱

بابا کجایی از چه نیایی به دیدنم

کز درد اشتیاق تو کاهیده شد تنم

۲

از کربلا به شام، بیا و نظاره کن

کنج خرابه، منزلم و خاک مسکنم

۳

بذر محبت تو به دل کاشتم دریغ

بین خوشه خوشه سوخت زهجر تو خرمنم

۴

یکتا در ثمین تو بودم ولی کنون

بنگر ز اشک، عقد گهرها به دامنم

۵

من بلبل ریاض تو بودم به صد زبان

خاموش کرد گردش گردون، چو سوسنم

۶

آخر نه من عزیز تو بودم پدر ببین

خوار و اسیر در کف یک شهر دشمنم

۷

زین پیش طوق گردن من بود دست تو

اکنون ز ریسمان، شده مجروح گردنم

۸

از ضرب نیزه پهلوو پشتم شده کبود

نیلی زسیلی است رخ پرتو افکنم

۹

دشمن امان نداد که از آفتاب گرم

از گیسوان خود به تنت سایه افکنم

۱۰

«ترکی» اگر به این غم و حسرت، روم به خاک

هر سال بردمد گل حسرت، ز مدفنم

تصاویر و صوت

نظرات