
ترکی شیرازی
شمارهٔ ۱۵ - بالش زر
۱
روزش چو شب است و شب، شب اول قبر
هرکس که به خانه، زن زشتی دارد
۲
یک روز خوشی به خود نبیند هرگز
کو همسر زشت بد سرشتی دارد
۳
در مزرع دهر با چنین همسر زشت
حقا که عجب زرعی و کشتی دارد
۴
گر سر بنهد به بالش زر گویا
در زیر سرش نپخته خشتی دارد
۵
با همچو زنی اگر شبی روز کند
شک نیست که آزار خنشتی دارد
نظرات