
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۱۳
۱
پوشیده پرده گر دوست روی سیاه ما را
رنگ خجالت آورد بر رو گناه ما را
۲
پیری خلاص میکرد ما را از روی عالم
گر سنگ ره نمیشد عینک نگاه ما را
۳
گر برنشد چراغم ای دل خورم چرا غم؟
نگرفته است از دست کس شمع آه ما را
۴
آورد رو بهرکس کردند پشت بر وی
گویا نمی شناسد دل قبله گاه ما را
۵
ما شاه ملک فقریم از ما حذر کن ای خصم
چون شعله کس ندیده است پشت سپاه ما را
۶
غیر از زلال اخلاص با جمله دشمن و دوست
آبی نبوده هرگز در زیر کاه ما را
۷
گردید پرده ما را بر عیب خودنمایی
بر ما بسی است منت روز سیاه ما را
تصاویر و صوت

نظرات