
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۱۵۲
۱
قالیت، گرنه کار کرمان است
زینت خانه سفره نان است
۲
آب و جاروب خانه عاشق
مژه تر، سرشک ریزان است
۳
نیست باغی بدلگشایی خلق
گل این باغ، روی خندان است
۴
سبزه گلشن محبت را
روی گرم آفتاب تابان است
۵
خلق زنجیرسان چو بافت بهم
میهمانخانه نیست زندان است
۶
فرح آرد نهفتگی از خلق
پسته در زیر پوست خندان است
۷
مدعا عرض گشت، گریه کجاست؟
کشته شد تخم، وقت باران است
۸
نیست چین بر رخ تو از پیری
بر وجود تو خط بطلان است
۹
گوش بر ناله یی نمی بیند
ورنه واعظ هزاردستان است
نظرات