واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۱۶۰

۱

بعد مردن، نشان ما سخن است

آتش کاروان ما سخن است

۲

گردد از وی چراغ ما روشن

خلف دودمان ما سخن است

۳

زو شود قدر ما مگر پیدا

نور شمع زبان ما سخن است

۴

تر دماغیم از گل معنی

باغ ما، بوستان ما، سخن است

۵

فکر معنی شده است فکر معاش

چه کنیم؟ آب و نان ما سخن است

۶

پیش ما جز بنقد هوش میا

که متاع دکان ما سخن است

۷

بسخن خوشدلیم ما، ورنه

خوشدلی در زمان ما سخن است

۸

بهر یاران قدردان واعظ

زین سفر ارمغان ما سخن است

تصاویر و صوت

نظرات