
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۱۶۷
۱
در طریق زندگانی هر قدم چندین گو است
پیشتر باشد بمقصد، هر که اینجا پیرو است
۲
پیش آن کو آگه از درد سر دولت بود
تیشه برسر کوهکن را، به ز تاج خسرو است
۳
نیست جز با بینوایان سردرویی های خلق
پشت ما گرمست، تا برتن قبای ما نو است
۴
خاکساری کن طلب پیوسته، تا باشی عزیز
هست دائم در بلندی هر که روسوی گو است
۵
نان گندم، از بهشت راحتت بیرون کند
زاد راه رستگاری، سازش نان جو است
۶
راحتی در زندگی گر هست، در افتادگی است
گر بود آسایشی آب روان را، درگو است
نظرات