
واعظ قزوینی
شمارهٔ ۱۹۴
۱
آنکه هرلحظه نمرد از غم رویت، چون زیست؟
وآنکه از گریه نشد آب، نمیدانم کیست؟
۲
مردم شهر محبت همه درویشانند
ناتوانیست که در مملکت عشق قویست
۳
دست برداشتن وقت دعا ایمائی است
که شفاعتگر ما پیش خدا دست تهیست
۴
این لئیمان که به همچشمی هم جود کنند
چون دو چشمند که بی هم نتوانند گریست
۵
همه گفتند که: بر دوری تو صبر کنند
آنکه میگفت و نمیکرد بجز واعظ کیست؟
تصاویر و صوت

نظرات