واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

شمارهٔ ۲۰۲

۱

دمی بشمع کرامت، چو تندی خو نیست

خطی بحرف سعادت چو چین ابرو نیست

۲

بهای گوهر مردم بود بآب حیا

بفرق خاک کسی را که آب دررو نیست

۳

زمغز پوچ بود پیش مرد آزاده

سری که روز وشب از فکر حق بزانو نیست

۴

زبحر غفلت دنیای درون ترا خطری

چوچار موجه خواب چهار پهلو نیست

۵

که میکند نگه اکنون بروی فضل و هنر

درین زمانه نظر جز بچشم و ابرو نیست

۶

درین زمانه بجا نیست اعتبار کسی

ندارد آینه رو، پشتش ار بپهلو نیست

۷

جداست غیرت مردی و، خوی تند جدا

که طاق ابروی مردانه چین ابرو نیست

۸

سخنوریست بتحریک دل مرا واعظ

بنان اگر نبود، خامه خود سخنگو نیست

تصاویر و صوت

نظرات